سلام من تارا هستم واین اولین پستیه که میذارم امید وارم خوشحالتون کنم..... 

 

 

 

 

 

بپر ادامه ی مطلب 

  

 

 

 

 

مامانم اومده میگه : به نظرت ناهار چی بخوریم ؟

میگم : سبزی پلو ماهی

میگه : گمشو بابا میخوام استانبولی درست کنم!! :|

خب مادر من اینکه میگی “به نظرت” دقیقاً منظورت چیه ؟؟ :|


آهنگ غمگین گوش میکنم مامانم میگه چته؟ چی شده؟ کی گذاشته رفته؟ چرا تو خودتی؟

آخ بمیری که بچمو اینطوری کردی!

آهنگ شاد گوش میکنم میگه خبرمرگش برگشت؟ الان باهاته؟ کیه طرف؟ چه شکلیه؟ دوسش داری؟ چند بار دیدیش؟


دوستم میگه: هر شب که اخبار شبانگاهی قیمت سکه رو اعلام میکنه زنم میپره بالا و با خوشحالی دست میزنه

بعد لم میده رو مبل و با لبخند نیگام میکنه ؟!؟!

کسی میدونه چرا؟


بعد پتجاه سال هنوز نتونستن آب پاش ماشین رو یه جوری درست کنن

که ۵ تا ماشین بغلی و عقبی و جلویی رو آب پاشی نکنه!

شیشه پاک کن ماشین رو که میزنی باس از همه اتوبان معذرت خواهی کنی

فراموش نشه که تکنولوژی ما در پراید نهفته است


تو پیام بازرگانی نشون میده پیره زنه تنها و خسته نشسته،

بعد نوه‌ش بهش اس‌ام‌اس میده، از تنهایی در میاد و خوشحال و خندون میشه.

بعد میگه: هیچ کس تنها نیست. “همراه اول”


صبح : تو رخت خواب…..

9 صبح : یکم وول میخوره یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده….

۱۰ صبح : مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)(اه اه حالم به هم خورد )  


نظرات 1 + ارسال نظر
sara سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:24 ب.ظ http://brobachananas.persianblog.ir

لینکید ب

شمام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد